جدول جو
جدول جو

معنی دشمن افکن - جستجوی لغت در جدول جو

دشمن افکن
(رَ زْ / زِ دَ / دِ)
دشمن افکننده. دشمن افگن. آنکه دشمن را مغلوب سازد. محو کننده خصم:
دل روسیان از چنان زور دست
بر آن دشمن دشمن افکن شکست.
نظامی.
تا کی بود این گرگ ربائی، بنمای
سرپنجۀ دشمن افکن ای شیر خدای.
حافظ.
و رجوع به دشمن فکن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دشمن شکن
تصویر دشمن شکن
کسی که دشمن را شکست دهد و بر او چیره شود، شکنندۀ دشمن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ پَ دَ / دِ)
فکننده دشمن. که دشمن را بر زمین افکند. مغلوب کننده خصم:
دین پرور اعدا شکن
روزی ده دشمن فکن.
ناصرخسرو.
آن خداوندی که اندر جملۀ روی زمین
دوست انگیزی نیامد همچو تو دشمن فکن.
سوزنی.
و رجوع به دشمن افکن شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ اَ کَ)
چشم انداز. منظره. دورنما. رجوع به چشم انداز شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تَ / تِ)
شکننده دشمن. خصم شکن. عدومال. آنکه بر دشمن چیره می گردد. (ناظم الاطباء). کسی که خصم را مغلوب سازد. و رجوع به دشمن شکنی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دشمن شکن
تصویر دشمن شکن
آنکه بر دشمن چیره گردد کسی که خصم را مغلوب سازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم افکن
تصویر چشم افکن
منظر چشم انداز دور نما
فرهنگ لغت هوشیار